نگاهی به مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری
این روزها مباحث انتخاباتی پیرامون رای دادن و ندادن زیاد ارائه میشود، اما لابلای تحلیلهای متفاوتی که ارائه میشود دیدم جای یک تحلیل درست و بدون منفعت طلبی در مورد عادت رای دادن مردم در انتخابات ریاست جمهوری خالی است و تصمیم گرفتم که درباره این مورد بنویسم.
قبل از هرچیز بهتر است که آماری در مورد مشارکت در انتخابات رو بررسی کنیم که ببینیم به طور معمول چندر درصد از مردم توی انتخابات شرکت میکنند. این آمارها از ویکیپدیا استخراج شده اند.
با حذف سال ۸۸ از نتایج، میانگین مشارکت ۶۳.۹۵٪ و حد بالای مشارکت در انتخابات ۷۹.۹۲٪ بوده و کمترین ۵۰.۶۵٪ یعنی در بدترین شرایط هم حداقل نصف واجدین شرایط رای خواهند داد و آرای خاموش مردم فقط نظر اون ها رو منعکس نخواهد کرد و هیچ تاثیر دیگری ندارد.
اما بیایید نگاهی به نتایج انتخابات ۳ دوره قبل داشته باشیم.
سال ۸۰
تجربه جالبی از شاخص بودن یک چهره خاص که توانست ۷۷٪ از 28,081,930 رای را بدست آورد و با اختلاف زیادی نسبت به رقیب اصولگرا با 4,393,544 رای برنده میدان باشد.
سال ۸۴
میزان مشارکت 29,400,857 نفری در سال ۸۴ بنا بر نمودار، هرچند که تقریبا با میانگین یکی است اما در سراشیبی قرار داشت که دور قبلی شروع شده بود و طبیعتا ناشی از ناامیدی مردم نسبت به سیاستهای آن دوره است. افت مشارکت در دوم هم کاملا روندی طبیعی است.
دور اول
سه رقیب صدر جدول در دور اول انتخابات به شکل زیر است:
- رفسنجانی با 6,211,937 رای
- احمدی نژاد با 5,711,696 رای
- کروبی با 5,070,114 رای
برای برنده شدن در این انتخابات در دور اول نیاز به 14,700,430 رای وجود داشت که فقط در حالتی امکان پیروزی وجود داشت که اصلاح طلبان و کارگزاران باهم روی یک کاندیدا ائتلاف کنند و با دو قطبی کردن انتخابات پیروز شوند. که مجموع رای اصلاح طلبان و کارگزاران ۵۶.۶۴٪ بود.
اما اگر برای دور دوم احمدی نژاد صعود نمیکرد نیاز به 641,583 رای وجود داشت که در قیاس با آرای دیگر کاندیداها یا حتی آرای باطله به راحتی به دست میآمد. برای مثال اگر ۵۰٪ از 1,288,640 نفری که به مهرعلیزاده رای دادند میتوانست نتایج انتخابات را به طور کلی عوض کند.
پس پیروزی احمدی نژاد در دور اول سال ۸۰ بیشتر از اینکه عدم فعالیت مردم باشد بیشتر نتیجه تفرقه کاندیداهاست. اما نسبت به فرضیه مشارکت بیشتر، اگر آرای ۰.۵٪ مشارکت بیشتر به سود کروبی بود باز هم نتیجه دور دوم انتخابات عوض میشد.
دور دوم
مشارکت دور دوم 27,958,931 نفر و ۳٪ کمتر از دور اول بوده و تعداد رای ها به شکل زیر است:
- احمدی نژاد با 17,284,782 رای
- رفسنجانی با 10,046,701 رای
که باز هم برای پیروزی رفسنجانی نیاز به 7,238,081 رای یا به عبارتی با ۱۵.۸۲٪ مشارکت بیشتر (با کسر درصد باطله و به صورت خالص رای هاشمی) بود. که این فرضیه به معنای مشارکت ۷۵.۵۷٪ مردم در دور دوم انتخابات و فضای آن زمان تقریبا محال است.
هرچند که تحلیل و تفسیر این نتایج خارج از تخصص نویسنده و این نوشته است و نیاز به جدول تفکیکی آرای استانی/حوزهای دارد اما به عقیده شخصی رفسنجانی چهره مثبت و مناسبی برای رقابت با احمدی نژاد آن زمان نبود.
سال ۹۲
بر خلاف انتخابات ۸۴ مشارکت در سال ۹۲ با 36,704,156 نفر بود که نسبت به میانگین حدود ۱۰٪ بیشتر است و این مورد همانند سال ۷۶ ناشی از اقبال به رویکردی جدید نسبت به سیاستهای پیشین تلقی میشود.
و مشخصا همانطور که می دانید روحانی با 18,613,329 رای از 36,704,156 نفر برنده شد یعنی کمتر از ۵۱٪ و برای اینکه به دور دوم راه می برد فقط کافی بود که ۲۷۹ هزار رای کمتر داشته باشد تا وارد رقابت با قالیباف شود.
اگر بخواهیم مثالی ساده تر داشته باشیم از ۲۰ هزار شعبه اخذ رای اگر فقط هر کدام ۱۴ رای داده شده به روحانی را به کاندیدای دیگری می دادند، انتخابات وارد دور دوم میشد.
تفکیک آرا
بد ندیدم که جدولی درست شود از آرای جناج راست (اصولگرایان) و جناح چپ (اصلاح طلبان و کارگزاران) که تا حدودی وضعیت جناحی مردم و نحوه پخش آرا در طول زمان نمایش داده شود.
ساده ترین نتیجه گیری از این جدول میتواند این باشد که اصلاح طلبان ریزش بیشتری داشتند و جناح اصولگرا وضعیت رو به رشدی را طی کرده است، حال باید وضعیت آرا را در سال ۹۶ مقایسه کرد تا ببینیم به چه شکلی پیش خواهد رفت.